نگارش: عبدالحکیم سلیمی
چکیده
بحث دین و قانونگذاری در افغانستان همواره از مباحث چالش بر انگیز بوده است. در رویارویی مداوم دوموج اسلام خواهی و تجدد گرایی از نوع غربی و یا کمونیستی آن، در این کشور اسلام گرایان تاحدودی توفیق داشته اند. با تصویب قانون اساسی افغانستان (1382) و فراهم آمدن فرصت، این موضوع اهمیت و حساسیت ویژه ای یافته است.بر اسلام گرایان است که توانایی اسلام را در عرصه قانونگذاری، به منصه ظهور برسانند.اسلام در پرتو ساز وکاراجتهاد اصیل، میتواند همه رفتارها و فعالیتهای اجتماعی انسان را در راستای نیل به تکامل نهایی و تامین سعادت ابدی او قانونمند سازد. احکام اسلام همه ابعاد زندگی مادی و معنوی انسان را پوشش میدهد، رکود و ایستایی در آن راه ندارد. چرا که این دین آسمانی با هماهنگ ساختن دو مقوله ابدیت و تغیر قادر است در برابر مقتضیات زمان پاسخگو باشد؛ این است رمز ماندگاری و توانایی اسلام: «فأقم وجهک للدین حنیفا فطره الله فطرالناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم و لکن اکثر الناس لایعلمون» (روم/30)
واژگان کلیدی: افغانستان، دین، قانون، اجتهاد، منطقه الفراغ